برند در ذهن مشتریان شکل می گیرد
مرکز اصلی برند در ذهن مشتریان و مخاطبین قرار دارد . یعنی برند در مغز انسان یا مخاطب برند ایجاد می شود نه در جای دیگر . یک شرکت که محصول یا خدمتی ارائه می دهد و برای محصول یا خدمت خود نامی انتخاب می کند . با توجه به فعالیت های مختلفی که شرکت در زمینه بازاریابی انجام می دهد نام برند در ذهن مخاطب خود را ایجاد می کند . به عبارتی تمام فعالیتهای شرکت در خصوص مشتریان خود باعث تجمیع دریافت و ثبت احساسات و منطق مشتریان از نام تجاری می شود که باعث می شود مخاطبین نسبت به نام تجاری در مغز خود درک منطقی و احساسی داشته باشند .
مغز انسان دارای دو بخش منطقی و احساسی است . یعنی وقتی شخصی با مقوله ای روبرو می شود مغز انسان از دو بعد با ان رفتار می کند که شامل رفتار احساسی و رفتار منطقی . از اینرو برند نیز دارای دو بخش منطقی و احساسی است . نام تجاری وقتی می تواند برند شود که بتواند از بعد منطقی و احساسی پرقدرت ظاهر شود .
مطابق مدل کلر ابعاد برند بصورت ذیل می باشد .
سطح اول : برجستگی برند که شامل عمق و وسعت برند می باشد . این بخش شناسایی و تمایز ارضای نیاز های مشتریان می باشد
سطح دوم : شامل عملکرد از بعد منطقی و تصویر از بعد احساسی ( خلاقیتی مغز ) می باشد .
در عملکرد برند ویژگیهای اولیه و ثانویه ( اصلی و فرعی ) قابلیت اعتماد به محصول ، دوام و قابلیت خدمت رسانی ، اثربخشی فعالیتهای خدماتی ، کارایی محصول ، طراحی و قیمت مطرح می باشد .
در تصویر برند ترسیم نیمرخ مصرف کننده یا خریدار ، بررسی موقعیت های خرید و استفاده ، بررسی شخصیت و ارزشهای فردی ، توجه به فعالیتهای گذشته و تجربه برند مطرح می باشد
سطح سوم : این سطح شامل قضاوت نسبت به برند ( بعد منطقی ) و احساسات نسبت به برند بعد احساسی برند می باشد
قضاوت نسبت به برند شامل : کیفیت ، اعتبار ، تایید ، پذیرش و برتری می باشد و احساسات نسبت به برند شامل : گرمی ، پذیرش اجتماعی ، جذابیت ، احترام به خود ، هیجان و امنیت می باشد
سطح چهارم : هم نوایی با برند که شامل : وفاداری ، وابستگی به برند ، ایجاد حس تعلق و انجمن ، ایجاد حس امیختگی و رابطه عمیق دو طرفه می باشد